یکی از تصاویری که به عنوان مجازات مجرمان در دوره قاجار و به ویژه عصر مشروطه، در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی دست به دست میشود، عکسی مربوط به مجازات قاتلان «فریدون پارسی» است که در بحبوحه عصر مشروطه، سال ۱۲۸۷ش، ظاهراً به دستور محمدعلیشاه به قتل رسید. درباره قتل فریدون خسرو اهرستانی، مشهور به «فریدون پارسی» تاکنون تحقیق دقیقی صورت نگرفته و قتل او به واقع یک معمای تاریخی است.
فریدون از یک سو با گروههای مشروطهخواه آذربایجانی در تهران همراه بود و از سوی دیگر، در کنار ارباب جمشید جمشیدیان، عملاً جانب انگلیسیها و سیاستهای لندن در ایران را میگرفت. خانوادههای «جهانیان» (خانواده فریدون پارسی) و «جمشیدیان» ارتباطات خوبی با سفارت بریتانیا داشتند و از حامیان فرقه ضاله بهائیت در ایران محسوب میشدند.
تعدادی از بهائیان یزد در عصر مشروطه، پیشتر رعایای زرتشتی ارباب جمشید جمشیدیان بودند. این مسئله ماجرای قتل فریدون را بیش از پیش پیچیده و پژوهشگر را در ورطه شک رها میکند. تصویری که مشاهده میکنید، مجازات یکی از قاتلان فریدون پارسی – احتمالاً سید کمال – را نشان میدهد. مطابق اطلاعات موجود در منابع تاریخی، قتل فریدون پارسی به دست «صنیع حضرت» و جمعی از اتباع او مانند «یاور اسماعیل»، «سیدکمال»، «مقتدر نظام» و «صادق کچل» صورت گرفت. سیدمحمدخان صنیعحضرت از مخالفان مشهور مشروطیت و طرفدار محمدعلیشاه بود.
مورخان طرفدار مشروطه او را از عوامل قتل شیخ مصطفی آشتیانی، ملقب به «افتخارالعلماء» از روحانیون مشهور موافق مشروطیت دانستهاند. ظاهراً صنیعحضرت در جریان حوادث بعد از استبداد صغیر و فتح تهران توسط مشروطهخواهان دستگیر و اعدام شد. با این حال، شواهد مربوط به اقدامات او، هیچگاه مورد بررسی دقیق قرار نگرفت. نکته دیگری که باید درباره فریدون پارسی مورد توجه قرار گیرد، ارتباط وی با فردی به نام «ورقا» است که به احتمال زیاد، متعلق به یکی از خانوادههای مشهور بهائی بوده؛ فردی که منابع تاریخی صدر مشروطه که عموماً هواخواه مشروطهخواهی، به ویژه از نوع غربی آن هستند، او را از طرفداران دوآتشه نهضت، اما شاغل در بانک استقراضی روس معرفی میکنند! توصیفی که یادآور ضربالمثل «کوسه و ریش پهن» است، چون میدانیم که در دوره مذکور، استعمار روسیه تزاری حامی اصلی جماعت بهائیان بود و زمینه فعالیت آنها را در شهرهایی مانند عشقآباد ترکمنستان فراهم میکرد. به هر حال، شواهد مربوط به قتل فریدون پارسی، چندان مغشوش و تردیدآفرین است که نمیتوان درباره آنها با اطمینان سخن گفت، اما جا دارد برای شناختن یک رویداد تاریخی – هر چند به صورت ناقص و به اختصار – همه جوانب آن را بررسی کنیم.
نظر شما